|
شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : mahsa
سه شنبه 27 تير 1391برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : mahsa
هیچکی از رفتن من غصه نخورد هیچکــی باموندن من شاد نشد وقتی رفتـم کسی قلبش نگـــرفت بغـــــض هیـــــچ آدمــی فــریاد نشد
وقتی رفتم کسـی گـریش نگــرفت اشکشوکسـی نریخت پشت سـرم راسـتی کــــــه بـی کـسی بد دردیـه مـــنم انگـــارهــــــمیشه تـــــــوسفرم وقتـی رفتـم کسـی غصش نگـرفت وقتـی رفتـم کــــســی بدرقم نکــرد دل مــــن مــــی خواس تـلافی بکـنه پس چش هـیچ کـسی عاشقم نکـرد وقتــی رفـــــــتم نه کـه بارون نگــــــرفت هــوا صـآف وخیلــــیـم آفتابــــــی بـــــــود اگــــــــه شــــب مـــی رفتم وخورشید نــبود آســــمون خوب مـــــــیـدونم مهتابـــی بـــود چشمـی بارفتــــــن من خــیره نمونــد بـــــــه درو بـــــــه آسـمـــــونو پـــــنجره مــیدونـــــــم خیلیا گفتن چیزی نیـــس اینکـــــــه ماتــــــم نــــداره بــــــذار بــره دم رفتن کسـی گفت سفربه خــــــیر کـــــــه واســم غریب وناشناخته بــــود امــــــااون وقتــــــی رسید کــه قلب من هـــــــمه آرزوهـــاشــــوبـــاختـــــــه بــــود
سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 16:16 :: نويسنده : mahsa
| دفتر عشـــق كه بسته شـد
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 12:44 :: نويسنده : mahsa
نه التماسشو نکن لیاقته تورو نداشت اون که واسش میمردی تو رفت و تو رو تنهات گذاشت نه التماسشو نکن بزار بره غصم نخوراون بی وفـــایی کرد به تو توام ازش خوب دل ببر نه التماسشو نکن دل دیوونه ی بدبخته مـــن اگــه دوستت داشت خوب میــمونــد نمیگرفتش اون تورو دسـته کم سوختی وساختی تو به پاش عمر و جونیتو گذاشتی براش اما دیدی آخرش چــى شــد حتی اون یه ذره تو رو دوســـت نداشــــت... عاشقـــی ببین چه کـــردی با دلــــم دارم میمیرم اما هنـــوز منتظـــرم آی آی آی عاشقـــی خونت خراب شه رو سـرت آخه این دلم خیلی وقتـه منتظــر خــــــدا غریـبم برس به دادم جز غم وغصه چـى شــد نصیبم دلـم گـرفته دارم میمیرم آ آ آ آى آخـــــــــــــــــــــــــــــــه خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 22:23 :: نويسنده : mahsa
وقتی یه مشکلی واسمون پیش میاد یا یه گرفتاری و بدبختی ویا هرچی که بد باشه و...
اون وقت میگیم خدایاچرا من؟آخه مگه من چیکار کردم که همه بدبختیا باید سره من خالیشه و کلی دغدغه که چرا واسمون یه مشکل پیش اومده وگرفتار شدیم و... ولی خداییش تاحالا شده واستون یه اتفاق خوب بیفته و یچیزی شه که انتظارشو نداشتید یچی بشه که واقعا خوشحالتون میکنه یا کاری که کلا باعث شه خوشحال شید واتفاقای خوب باشه و... اون وقت بگید اخه خدایا چرابه من این خوشبختی رو دادی؟ چرا فقط منو خوشحال کردی ویا...؟؟؟؟؟ شده تا به حال؟لطفا نظراتتون رو بگید ممنون میشم ازهمتون
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : mahsa
بغضم ترک ترک شده مثل چشمای توی قاب یه اسم فقط مونده ازت صفحه اول کتاب گل های خشک پرپر و بوی قدیمی تنت یه خط کهنه روی کارت مبارکه اومدنت یه چاردیواری سوتاکور یه خونۀ غرق سکوت امشب تولد منه شمع های رفتن تو فوت این قلب مردنی من باخته همش توی غمت امشب تولد منه تو سالگرد رفتنت نمیدونم چند سالمه ولی غمت 3 ساله شد پیر شده تو نبودنت یه قلب زخمی و کبود 3سال آزگاره که دارم بی تو سر میکنم دست میکشم روی کتاب غصه هامو تر میکنم با این سه شمع نیمه جون فوت میکنم رفتن تو امشب میام به زندگی یا که منو میکشی تو تموم شده امشب بازم غمت داره نو میشه یه سال مونده روبرو نزار غمت 4ساله شه یه سال مونده روبرو یه خونۀ غرق سکوت غمت دیگه بزرگ شده شمع های رفتن تو فوت یه چاردیواری سوتاکور یه خونۀ غرق سکوت امشب تولد منه شمع های رفتن تو فوت
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 22:7 :: نويسنده : mahsa
برای عشق تمنا كن ولی خار نشو. برای عشق خودت باش ولی خوب باش
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 20:52 :: نويسنده : mahsa
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 19:19 :: نويسنده : mahsa
ديروز...
باز باران با ترانه با گوهرهاي فراوان مي خورد بر بام خانه... و امروز... باز باران با ترانه... بازباران باتمام بي کس هاي شبانه... مي خورد بر مرد تنها... مي چکد بر فرش خانه... باز مي ايد صداي چک چک غم باز ماتم پشت شيشه ي تنهايي نمي دانم... نمي فهمم... نمي فهمم کجاي قطره هاي بي کسي زيباست؟ چرا مردم نمي فهمند که ان کودک که زيرضربه شلاق باران سخت مي لرزند کجاي ذلتش زيباست؟
یک شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 18:30 :: نويسنده : mahsa
الو چرا قطع کردی؟ یه چیز میپرسم بعد دیگه،کاریت ندارم
من هنوز مثل قبلنام من هنوز مثل قبلنام آخه دیونه جز تو کی گرمه دستاش
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 18:25 :: نويسنده : mahsa
مي خوام از تو بنويسم براي تو كه در تمام لحظاتم وجود داري
خنده هايم براي توست با تو بودن مرا شاد مي كند و بي تو بودن مرا گريان. تو با من هستي در حالي كه در كنارم نيستي تو با مني چون در قلب مني. قلبم را با دنيا عوض نمي كنم چون تو در آني و من تنها تو را دوست دارم ، من هنوز وفادار و تو هنوز چشم انتظاري من براي بغض صداي تو دلتنگم و براي چشمان تو ميميرم ، من تو را با عشق لمس مي کنم و با تو به گذشت زمان عشق مي ورزم بي تو به گذشت زمان افسوس مي خورم و هنوز با اندوخته هايي از عطر شانه هاي تو تنفس مي کنم
یک شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 17:1 :: نويسنده : mahsa
هیچ کس با من در این دنیا نبود
هیچ کس دردی ز دردم بر نداشت
هیچ کس فکر مرا باور نکرد
هیچ کس معنای آزادی نگفت هیچکس آن یار دلخواهم نشد
هیچکس....
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : mahsa
روزگارچه زود طعم شيرين آشنايي را باطعم تخ جدايي عوض کرد هر روز تورا ميخوانم وهر لحظه نامت را به درياها مي سپارم تاباهرموجي که به ساحل مي آيد لابه لاي شن هاي ساحل لبريز از نام زيباي تو شود چه زودازدفتر خاطرات من دل کندي ورفتي سطرسطر اين دفتر چه عشق را باجان ودل برايت نوشتم هرسطرش دنيايي ازخاطره را درخود پنهان داشت لحظه هايي که با آن زندگي کردم درس آموختم ودرس دادم
.
چهار شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : mahsa
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی . برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی . برای همه وقت هایی که با من شریک شدی .
برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی .
برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی .
برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی .
برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی .
برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم"
برای همه وقت هایی که در فکر من بودی .
برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی .
برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی .
برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی .
برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی .
برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی .
متشکرم....
برای این وقت که تنهایت گذاشتم....
مرا ببخش....
یک شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 12:1 :: نويسنده : mahsa
صدای باد و بارون اومد توی خیابون
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 10:25 :: نويسنده : mahsa
يه روز افتابي ميشي يه روزي ام ابري وسرد کدومو باورکنم گرماياسرماي تورو اين همه ميان سراغم به هواي عاشقي من يادم مياد فقط چشماي زيباي تورو چراهر کسي رو دوست داري تورو دوست نداره؟ نميدم حتي به کسي تلخي حرفاي تورو منومنتظر بزارهرجوري که تو راحتي چي ميخوام مگه فقط ساختن فرداي تورو دوست دارم تموم دنيا روبدم تابدونم رازفتح قلعه قشنگ روياي تورو تا يادم نرفته يک بار ديگه واست بگم من نميدم به کسي تا عمر دارم جاي تورو
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 9:19 :: نويسنده : mahsa
رفتم تو بارون اسم تو نوشتم
روشعرمجنون اسم تو نوشتم هرکس وديدم اسم تو نوشتم وقتي بريدم اسم تو نوشتم شب که خوابيدم اسم تو نوشتم خواب که ميديدم اسم تو نوشتم بارون شديد شداسم تو نوشتم زمين سفيدشداسم تو نوشتم شبا روي ماه اسم تو نوشتم توسختي راه اسم تو نوشتم روهردرختي اسم تو نوشتم لحظه سختي اسم تو نوشتم من روگيلاسا اسم تو نوشتم روعطر ياسااسم تو نوشتم موقع گريه اسم تو نوشتم روهر ديواري اسم تو نوشتم اسم تو انقدر رودلم نوشتم که رفت توکوچه هاي سرنوشتم بازم همين شعرعاشقانه براي عشق تو شده بهانه دلم يه جوري عاشق چشاته که وقتي نيستي ام بدون باهاته چشاي تو يه جوري شاعرم کرد که تا ابد مرغ مهاجرم کرد اين و ميدونن توي دنيا همه که هر چي از تو بنويسم کمه
شنبه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 19:0 :: نويسنده : mahsa
وقتي تو آمدي ودستت رابه سويم دراز كردي گفتم:
از قفس جه مي داني؟گفتي:آزادي از تنهايي؟گفتي:همزباني از محبت ؟ گفتي:عشق از دوستي؟ گفتي:صداقت از بهار؟گفتي:طراوت از سفر؟گفتي:انتظار از جدايي؟گفتي:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.......... باز هم گفتم جدايي سكوت تو مرا شكست وبه گريه انداخت به چشمانت نگاه كردم وگفتم بگو.... تو آغو ش به رويم گشودي وگفتي:جدايي هرگز...... بي تو من مي ميرم
شنبه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : mahsa
همه بغضشون گرفته چرا بارون نمياد!؟ ليلي مرد از غم دوري چرا مجنون نمياد!؟
روي ماهش کجا پنهون شده رفته کجا!؟ چرا از اونور ابرا ديگه بيرون نمياد!؟ نيتت رو واسه فال قهوه کردم ولي حيف عکس اون چشماي قشنگ توي فنجون نمياد من و کشتي تو با اين خنجر دوريت عجبه چرا از اين دله ديونه يه کم خون نمياد!؟ مگه تو بي خبري موم رو پريشون ميکنم دل تو واسه مويه پريشون نمياد دل تو ازبس سفيد و لطيفه مثل برف از خجالت تو برفي تو زمستون نمياد تو دلم فقط يه بار مهموني بود تو اومدي درا رو بستم از اون وقت ديگه مهمون نمياد صدايه بارون قشنگه به شيشه که ميخوره اما بازغم نجيبت روي ناودون نمياد
چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : mahsa
بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست بنویس که بدونه
وقتی نباشه قلبت از غصه خون نیست اونکه گذاشتو رفت
یه روز سرش به سنگ میخوره برمیگرده دیگه صداش نکن
بذار خودش بیاد دنبالت بگرده دیگه گریه نکن
آخه اشک تو باعث شادی اونه دیگه به پاش نسوز
آخه اون واسه تو دیگه دل نمیسوزونه اگه میخواست میموند
حالا که رفتو غصش رفته ز یادم اگه پیشم میموند
دیگه جز اون به هیشکی دل نمیدادم
چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, :: 13:7 :: نويسنده : mahsa
شاید شمعی است که هر دم میسوزد
و شاید عشقی است
که هردم می جوشد
و شاید ترانه ایست
که آوازه اش در دلها جاری است
ولیکن هر چه هست......
زیباست...
یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 17:1 :: نويسنده : mahsa
گفت : مي خوام يه يادگاري بنويسم تا هميشه برات بمونه ...
![]() گفتم : كجا؟ گفت : رو قلبت ... گفتم : مي توني؟ گفت : آره زياد سخت نيست ... گفتم : بنويس تا براي هميشه بمونه ... يه خنجر برداشت ... گفتم : اين چيه؟ گفت : هيسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس . ساكت شدم ... گفتم:بنويس ديگه چرا معطلي ؟ خنجر رو برداشت و با قسوت تيز اون نوشت : دوستت دارم ديوونه !!! اون رفته خيلي وقته ... كجا ؟ نمي دونم . اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده ... خدايا عشقم بر گرده ميترسم تو ميگي باد رو دوست داري اما وقتي باد مياد پنجره ها رو ميبندي تو ميگي آفتاب رو دوست داري اما وقتي مي تابه پرده ها رو مي اندازي حالا فهميدي که چرا ميترسم وقتي ميگي « دوستت دارم » ؟!! دوست دارم ها را نگه ميداري براي روز مبادا... دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را… اين جملهها را که ارزشمندند الکي خرج کسي نميکني! بايد آدمش پيدا شود! بايد همان لحظه از خودت مطمئن باشي و بايد بداني که فردا، از امروز گفتنش پشيمان نخواهي شد! سِنت که بالا ميرود کلي دوستت دارم پيشت مانده، کلي دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسي نکردهاي و روي هم تلنبار شدهاند! فرصت نداري صندوقت را خالي کني.! صندوقت سنگين شده و نميتواني با خودت بِکشياش…شروع ميکني به خرج کردنشان! توي ميهماني اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتي توي رقص اگر پابهپايت آمد اگر هوايت را داشت اگر با تو ترانه را به صداي بلند خواندتوي جلسه اگر حرفي را گفت که حرف تو بود اگر استدلالي کرد که تکانت داددر سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههاي قشنگ را نشانت داد براي يکي يک دوستت دارم خرج ميکني برا ي يکي يک دلم برايت تنگ ميشودخرج ميکني! يک چقدر زيبايي يک با من ميماني؟ بعد ميبيني آدمها فاصله ميگيرند متهمت ميکنند به هيزي… به مخزدن به اعتماد آدمها!سواستفاده کردن به پيري و معرکهگيري… اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچهشان لبريز شود آنوقت حال امروز تو را ميفهمند بدون اينکه تو را به ياد بياورند و عجيب تر از آن است دوست داشته شدن… وقتي ميدانيم کسي با جان و دل دوستمان دارد … و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ريشه دوانده؛ به بازيش ميگيريم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بي رحم تر.تقصير از ما نيست؛ تماميِ قصه هايِ عاشقانه، اينگونه به گوشمان خوانده شدهاند اي همه در «نمودن » گرفتار! «بودن» !(نوشته شده توسط آیسان)
یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 17:1 :: نويسنده : mahsa
اینجوری آزارم نده ، نگو نمی خوای منو توروقسم میدم بمون، هی نگو از رفتن و تورو قسم میدم به این اشکایی که می ریزم حلقه ای که دادم بهت پسش نده عزیزم اگه بری و بشنوم با یکی دیگه هستی دنیارو آتیش می زنم به اون که می پرستی خداجون... من آروم نمی گیرم ... یه کاری کن بمیرم ... یا دستاشو بگیرم آخه اون... تموم دلخوشیم بود... تنهام گذاشت چقد زود... ازین زندگی سیرم اگه میخوای بری برو اینم اجازه ی من اول ولی پاتو بذار روی جنازه ی من پاتو بذار و رد شو از نئشی که زیر پاته ازین چشای بازی که خیره به اون چشاته عاشق کشی کردی گلم برو بذار بمیرم شاید تو اون دنیا بشه دست تورو بگیرم خداجون... من آروم نمی گیرم ... یه کاری کن بمیرم ... یا دستاشو بگیرم آخه اون... تموم دلخوشیم بود... تنهام گذاشت چقد زود... ازین زندگی سیرم
یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 17:1 :: نويسنده : mahsa
به دلم افتاده , قصد رفتن داری
یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, :: 17:1 :: نويسنده : mahsa
خدایا عاشقم کرد و ، کنار من نمی مونه داره دل می کنه میره ، بهم میگه پشیمونه خدایا عاشقم کرد و ، حالا از بودنم سیره دلي كه عاشق من بود ، یه جای دیگه ای گیره خودش با من نمی مونه ، میگه تقدير ما اینه میذاره گردن قسمت، گناهش رو نمی بینه چه حالي دارم اين شب ها (چه سال نحسیه امسال) ، چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز، ازت بیزار بیزارم تو تعبیر کدوم خوابی؟ کدوم کابوس سرگردون چقد دل می بری ساده، چقد دل می کنی آسون کدوم مهمون ناخونده ، منو از قلب تو رونده؟ نگاتو کی ازم دزدید؟ دل من رو کی سوزونده؟
خودش با من نمی مونه ، میگه تقدير ما اینه میذاره گردن قسمت، گناهش رو نمی بینه چه حالي دارم اين شب ها ، چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز، ازت بیزار بیزارم
شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : mahsa
و درونم سرشار...
پرم از آرزوهاي پوشالي و دلم خوش است به خواب شيرين شب بو و رهايي گيسوان بيد در دستان وحشي باد... و چه زيباست، پشت پا زدن به آن هايي که تو را رنجاندند! و چه خوب است، گاه گاهي دروغ بگويي به دلت و نگذاري که بداند، بي نهايت تنهاست...
شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, :: 21:0 :: نويسنده : mahsa
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 23:59 :: نويسنده : mahsa
حرف آخر دلم تنها تویی صدای من تنها دلیل بودنم فقط تویی هوای من
سکوت رو میسپارم به شب تا با تو از نو زنده شم هواتو کرده این دلم تو نیستی بی تابت میشم
من از تو دل نمیکنم اینو خودت خوب میدونی نزار بگم دوستت دارم اینو تو چشمام میخونی
من عاشق عشق توام عاشق اون ناز نگات میخوام پر از ستاره شه سیاهی رنگ شبات
یکم به من خیره بشو شاید منو یادت بیاد من همونم که هستیشو پای دوتا چشم تو داد
من همونم که تو شبات همدم آهت میشدم سنگ صبور غصه ها چراغ راهت میشدم
کوه غمت رو دوش من خاطره هات جلو چشام به پای تو شکستم و میگذرم از تو قصه هام
حرفی نمونده تو دلم بغضی نشسته تو گلوم درد دلام باشه واسه وقتی نشستی روبروم
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 22:7 :: نويسنده : mahsa
دل من باز گریست قلب من باز ترک خورد و شکست باز هنگام سفر بود ومن از چشمانت می خواندم که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد از این عشق گذر خواهی کرد
![]() |