
نامه ي تو چقدر زيبا بود
نامه ي تو چقدر زيبا بود
هر خطش را سه مرطبه خواندم
بعد آنرا به روي يک دفتر
تا نخورده قشنگ چسباندم
نامه ي تو چقدرخوشبو بود
بوي گلهاي رازقي مي داد
حرفهايت هنوزهم طعم عطر
پاييز عاشقي ميداد
گفته بودي عجيب دلتنگي
دل من هم براي تو تنگ است
پيش من هم غروب غمگين است
پيش من هم طلوع کم رنگ است
خوشم آمد چقدر دانايي
خوشم آمد چقدر دانايي
حالي از حال من نپرسيدي
ولي از پشت قاب دلتنگي
زرديم را چه زود فهميدي
ياس زرد دو خانه آنورتر
داشت ديشب تو را دعا ميکرد
تشنه بود و نبودي و او داشت
التماس پرنده ها ميکرد
نظرات شما عزیزان: