روزگارچه زود طعم شيرين آشنايي را باطعم تخ جدايي عوض کرد
هر روز تورا ميخوانم وهر لحظه نامت را به درياها مي سپارم
تاباهرموجي که به ساحل مي آيد
لابه لاي شن هاي ساحل لبريز از نام زيباي تو شود
چه زودازدفتر خاطرات من دل کندي ورفتي
سطرسطر اين دفتر چه عشق را باجان ودل برايت نوشتم
هرسطرش دنيايي ازخاطره را درخود پنهان داشت
لحظه هايي که با آن زندگي کردم درس آموختم ودرس دادم
.
نظرات شما عزیزان: